حکایتی کوتاه از شهیدی که بدنش با اسید هم از بین نرفت و راز این سالم ماندن
محمد رضا شفیعی در۱۴سالگی به جبهههای نبردرفته ودر عملیاتهای بسیاری شرکت میکندکه چندین بارنیزمجروح میشود اماسرانجام درعملیات«کربلای۴»وپس ازمجروح شدن،اسیرمیشود که۱۱روزپس ازاسارت به دلیل عفونت شدیددرناحیه شکم به درجه شهادت نائل میشود. جسدشهیدمحمدرضاشفیعی پس ازشهادت آنچنان تازه ومعطرمیماند که صدام به سربازان خوددستورمیدهدکه جنازه این شهیدرادر برابرآفتاب قراردهندتابپوسد.وقتی این کارنیزبه سرانجام نرسید دستورمیدهد که برروی پیکراین شهیداسیدبپاشندکه بااین کارنیز آسیبی به بدن شهیدنمیرسدوجسدتازه ومعطراین شهیدبعداز گذشت۱۶سال به وطن برمیگردد.مادرش ویکی ازهمرزمهاش که همیشه باهاش بودو کامل میشناختش میگفت: میدونین براچی جنازه ش سالم موند؟ گفت رازسالم موندن جنازه ش چندچیزه: اهتمام جدی به نمازشب داشت ـ دائماًباوضوبودومداومت برغسل جمعه داشت. هیچوقت زیارت عاشورایش هم ترک نمیشد. هروقت برای امام حسین(علیه السلام)گریه میکرد،اشکهایش روبه بدنش میمالید. مادرش هم میگفت:به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)ارادت خاصّی داشت وهروقت به قم میاومد،رفتن به جمکران راترک نمیکرد.